پیدا و پنهان هانا آرنت

۰۸ بهمن ۱۴۰۲

زندگی‌نامة هانا آرنت سامانتا رز هیل پژوهشی چندوجهی در زندگی و آثار این متفکر است

هانا آرنت از جمله متفکرانی است که در چند دهة اخیر همیشه مورد توجه ایرانیان بوده و اغلب کتاب‌هایش به فارسی ترجمه شده و مترجمان صاحب‌نامی هم سراغ ترجمة آثار او یا آثاری دربارة او رفته‌اند؛ از عزت‌الله فولادوند که کتاب‌های مهم و مشهور «انقلاب» و «خشونت» را از او در دهة ۶۰ ترجمه کرد تا فرهنگ رجایی، مسعود علیا و محسن ثلاثی. از نسل مترجمان جوان‌تر هم علی معظمی، مهدی تدینی، زهرا شمس و... به ترجمة آثار او پرداخته‌اند. نشر برج به‌تازگی کتاب «زندگی‌نامة هانا آرنت» نوشتة سامانتا رز هیل را با ترجمة علی معظمی منتشر کرده است. علی معظمی پیش از این کتاب، «بحران‌های جمهوری» آرنت را ترجمه کرده بود.

سامانتا رز هیل، پژوهش‌گر و استاد اندیشة سیاسی مؤسسۀ تحقیقات اجتماعی بروکلین که در حال حاضر معاون «مرکز علوم انسانی هانا آرنت» در کالج بارد است، در کتاب «زندگی‌نامة هانا آرنت»، با کندوکاو در اسناد شخصی بی‌شمار مربوط به هانا آرنت و زندگی او و نیز شعرها و نامه‌ها و خاطرات مکتوب و دیگر نوشته‌هایی که از هانا آرنت به‌جا مانده، تصویری جامع از این متفکر مشهور و مهم قرن بیستم ارائه می‌دهد. این کتاب هانا آرنت را در خلوت و جِلوَت به ما می‌نمایاند و ما را با جنبه‌های گوناگون زندگی و شخصیت و اندیشه‌های او آشنا می‌کند.

هانا آرنت یکی از فیلسوفان دغدغه‌مند قرن بیستم و متفکری حساس به مسائل و بحران‌های سیاسی و فجایع انسانی‌ای بود که نظام‌ها و منازعات سیاسی بر سر آدمی و جوامع انسانی می‌آورند. او با همین دید به واکاوی موضوعاتی چون توتالیتاریسم و خاستگاه‌های آن، شَر و حقوق بشر پرداخت. کتاب «زندگی‌نامة هانا آرنت» هم آرنت متفکر را، از خلال آثارش، به ما می‌شناساند و هم بر خلوت او و احوال شخصی و زندگی خصوصی‌ و تجربه‌های زیسته‌اش نور می‌تاباند. سامانتا رز هیل در کتابش با برقراری پیوند میان انواع اسناد مرتبط با هانا آرنت و زندگی و اندیشه‌های او و انواع نوشته‌های این متفکر امکانی فراهم می‌کند تا آرنت را در متن تجربۀ زیسته‌اش بشناسیم و دریابیم که چه رابطه‌ای میان این تجربۀ زیسته و افکار و آثار او برقرار است.

هانا آرنت را در این کتاب فیلسوفی می‌یابیم که تفکر و تجربه را دو امری می‌داند که شانه‌به‌شانۀ هم پیش می‌روند و با یکدیگر در پیوند هستند. آرنت را در این کتاب در زمینه و زمانه‌اش می‌شناسیم و نیز با مفاهیم کلیدی اندیشه‌هایش آشنا می‌شویم. «زندگی‌نامة هانا آرنت» زندگی و افکار یک فیلسوف سیاسی و خط سِیرِ فکری و داستان زندگی او را در متن عصری بحرانی و گرفتار فجایعی سیاسی ترسیم می‌کند. این کتاب شرح زندگی و معرفی اندیشه‌ها و آثار متفکری است که شور دانستن و زیستن را باهم داشت. در این کتاب هم با آرنت عاشق ملاقات می‌کنیم، هم با آرنت انسان‌دوست و صلح‌دوست و شاعر و فیلسوف و نیز دیگر آرنت‌هایی که در یک وجود گرد آمده بودند و روی هم شخصیت و افکار و خُلقیات هانا آرنت را می‌ساختند. «زندگی‌نامة هانا آرنت» از مقدمه‌ای با عنوان «فهمیدن» و بیست فصل تشکیل شده است.

تابستان ۱۹۱۱، پدر هانا آرنت (پاول) در بیمارستان روانی بستری شد و وقتی مُرد، هانا ۷ سال داشت فقط یک‌سال از مرگ پدر گذشته بود که زندگی هانا با آغاز جنگ جهانی اول باز از هم گسیخت. رز هیل در فصل دوم کتابش (سایه‌ها) را با رفتن هانا آرنت پیش از تولد ۱۸ ‌سالگی به دانشگاه ماربورگ در پاییز ۱۹۲۴ ادامه می‌دهد؛ جایی که آرنت شاگرد و شیدای مارتین هایدگر شد. وقتی آرنت به کلاس هایدگر رفت، هایدگر ۳۶ ساله و متأهل بود. آرنت و هایدگر طی اولین سال رابطه‌شان همدیگر را در خفا می‌دیدند اما آرنت بعد از تابستانی که در خانه گذراند، معلوم شد که رابطه‌اش با هایدگر دیگر قابل‌توجیه نیست؛ پس برنامه‌ای چید تا بهار آینده ماربورگ را ترک کند و نیم‌سالی را در فرایبورگ با ادموند هوسرل به تحصیل بپردازد و بعد، نوشتن پایان‌نامه‌اش را در دانشگاه هایدلبرگ با کارل یاسپرس پی بگیرد. رز هیل معتقد است پایان‌نامه آرنت درخصوص «عشق و آگوستین قدیس»، نشان از ظهور اندیشمندی مستقل اما وام‌دار سنت فلسفه آلمانی است و در فصل سوم با عنوان «عشق و آگوستین قدیس» مفصل به این موضوع پرداخته است. کتاب «عشق و آگوستین قدیس» با کمک یاسپرس در سال ۱۹۲۹ به چاپ رسید و جنب‌وجوشی فکری برانگیخت. از این کتاب دو ترجمه به فارسی موجود است؛ ترجمة فرهنگ رجایی که با عنوان «محبت و آگوستین قدیس» منتشر شده و ترجمة مریم خدادادی. آرنت ژانویة ۱۹۲۹ با گونتر آندرس ملاقات سپتامبر همان سال با یکدیگر ازدواج کردند و به فرانکفورت رفتند اما هرچه آرنت سیاسی‌تر شد، ازدواجش با آندرس هم سست‌تر شد. ژانویة ۱۹۳۳ که هیتلر به صدراعظمی آلمان رسید، آرنت مشغول نوشتن رسالة کسب صلاحیت استادی با عنوان «راحیل فارنهاگن: زندگی زنی یهودی» بود. رساله‌ای که رز هیل به‌خاطر اهمیتی که برای آن قائل است، فصلی جداگانه با عنوان «زندگی زنی یهودی» به آن اختصاص داده و پس از آن به روی آوردن آرنت به سیاست پرداخته است. آرنت در پی تبعید اجباری که شرح آن به‌صورت مفصل در فصل ششم کتاب با عنوان «ما پناهجویان» آمده، پس از چندماه اقامت در ژنو، به دوستانش در پاریس پیوست. بعد از اینکه آندرس در ژوئن ۱۹۳۶ به آمریکا رفت، دلیل خوبی پیدا شد که تصمیم به جدایی بگیرند. آرنت اما مدت زیادی تنها نماند. در اوایل بهار ۱۹۳۶ با هاینریش فریدریش ارنست بلوشر ملاقات کرد و از تابستان همان‌سال، با هم زندگی کردند.

«انتقال»، «دوستی» و «آشتی»؛ فصل‌های نهم، دهم و یازدهم «زندگی‌نامة هانا آرنت» فصل‌هایی هستند که رز هیل در آن‌ها به حوادث مهمی چون رسیدن هانا آرنت و هاینریش بلوشر در ۲۲ مه ۱۹۴۱ به جزیره الیس در نیویورک می‌پردازد. آرنت در تابستان ۱۹۴۵، اولین موقعیت تدریس‌اش را در بخش تحصیلات تکمیلی کالج بروکلین به‌دست آورد و قرارداد نوشتن کتاب «خاستگاه‌های تمامیت‌خواهی» را با ناشر بست و این کتاب را سال ۱۹۵۱ منتشر کرد؛ همان سالی که شهروندی آمریکا را گرفت. نویسنده در فصل دوازدهم با عنوان «خاستگاه‌های تمامیت‌خواهی»، از این می‌نویسد که این کتاب نخستین شرح مفصلی بود که درخصوص ظهور جریان‌های هیتلری و استالینی منتشر می‌شد. کتاب بعدی هانا آرنت، «وضع بشر» بود که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد. «وضع بشر» که بلافاصله پس از «خاستگاه‌های تمامیت‌خواهی» نوشته شد، اثری درخصوص کشف آزادی انسان و راجع به محوشدن تدریجی و بدفرجام آزادی از دنیا و ناپایدار بودن شرایط احیای آن است. آرنت وقتی نوشتن «وضع بشر» را تمام کرد، کار روی «مقدمه‌ای بر سیاست» را آغاز کرد؛ موضوعی که در فصل چهاردهم «زندگی‌نامة هانا آرنت» با عنوان «میان گذشته و آینده»، به آن پرداخته شده است. رز هیل در فصل‌های پانزدهم و شانزدهم کتابش به چگونگی نگارش و ماجراهای «آیشمن در اورشلیم» و «انقلاب» پرداخته و در فصول هفدهم و هجدهم؛ «مردمان زمانه ظلمانی» و «بحران‌های جمهوری» از این می‌گوید که آرنت پیش‌ازاینکه در سال ۱۹۶۱ به اورشلیم سفر کند، دوره‌ای آموزشی را درخصوص برتولت برشت تدارک می‌دید.

رز هیل در فصل «بحران‌های جمهوری» دربارۀ دیدگاه آرنت راجع به خشونت می‌نویسد: «آرنت مخالف عمل خشونت‌آمیز سیاسی است چون خشونت قدرت را نابود می‌کند. هدف سیاست و اعتراض سیاسی، خلق قدرت است. فهم آرنت از قدرت با تلقی‌اش از عمل پیوند داشت، که آن را در کتاب‌های پیشین خود یعنی وضع بشر و انقلاب بسط داده بود. قدرت مطابق با توانایی آدمی برای عمل هماهنگ با دیگران و ساختن دنیا است، در حالی که خشونت ابزاری است. خشونت ابزاری است که برای به دست آوردن هدف مشخصی با توسل به اجبار به کار می‌رود. آرنت می‌نویسد: "خشونت فقط می‌تواند قدرت را نابود کند. مؤثرترین دستور از لوله‌ی تفنگ بیرون می‌آید، که فوری‌ترین و کامل‌ترین فرمان‌برداری را از پی دارد." وقتی رهبران سیاسی از خشونت استفاده کنند، قدرتشان افزایش پیدا نمی‌کند بلکه کاسته می‌شود.»

زندگی‌نامه هانا آرنت

سامانتا رز هیل

ترجمة علی معظمی

روزنامه سازندگی

پیدا و پنهان هانا آرنت

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.